3 زندگی شبحی 4 |
هیچ کس صدای پروانه هارا نمی شنود ،وقتی با سوزن ته گرد به صلیبشان می کشند.
هیچ کس صدای آوند ها را نمی شنود، وقتی با تبر به گیوتین بسته می شوند.
هیچ کس صدای گل های مروارید را نمی شنود ،وقتی با انگشت پرپر می شوند.
هیچ کس صدای بره ها را نمی شنود، وقتی با چاقو اعدام می شوند.
هیچ کس صدای عنکبوت ها را نمی شنود، وقتی در قوطی کبریت تار می تنند
هیچ کس صدای گوساله ها را نمی شنود ،وقتی با ظرف آب مرگ می نوشند.
هیچ کس صدای مورچه هارا نمی شنود،وقتی لانه هایشان با آب سیل زده می شود.
هیچ کس صدای رز ها را نمی شنود،وقتی با گیره ی لباس آماده ی خشک شدن می شوند.
و هیچ کس صدای مرا نمی شنود،وقتی فریاد می زنم از من متنفر باشید تا زمانی که من عاشقتان هستم!
¤ نویسنده: دوشیزه شوکران