سفارش تبلیغ
صبا ویژن
3  زندگی شبحی  4

دو تا پنجره (جمعه 85/5/20 :: ساعت 6:35 عصر )
توی یک دیوار سنگی دو تا پنجره اسیرن
دو تا خسته دو تا تنها یکی شون تو یکی شون من

دیوار از سنگ سیاهه سنگ سرد سخت خارا
زده قفل بی صدائی به لبای خسته ما

نمی تونیم که بجنبیم زیر سنگینی دیوار
همه عشق من و تو قصه هست قصه دیدار

همیشه فاصله بوده بین دستای من و تو
با همین تلخی گذشته شب و روزای من و تو

راه دوری بین ما نیست اما باز اینم زیاده
تنها پیوند من و تو دست مهربون باده

ما باید اسیر بمونیم زنده هستیم تا اسیریم
واسه ما رهائی مرگه تا رها بشیم می میریم

کاشکی این دیوار خراب شه من و تو با هم بمیریم
توی یک دنیای دیگه دستای همو بگیریرم

شاید اونجا توی دلها درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون دیگه دیواری نباشه


¤ نویسنده: دوشیزه شوکران



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 36
بازدید دیروز: 0
مجموع بازدیدها: 151693
 

»» درباره خودم
زندگی شبحی
دوشیزه شوکران
من هستم عنصرمرگ.من هستم دخترمرگ.من هستم شوکران،سبز هم چون پیش از مرگ وسرد هم چون پس از مرگ،و زیبا هم چون گیاهی زیبا،به اندازه ی زیبایی مرگ.
 

»»فهرست موضوعی یادداشت ها
 

»» آرشیو نوشته های قبلی
 

»» لوگوی خودم

 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» دوستان من
 

»» وضعیت من در یاهو
 

»» آهنگ وبلاگ