سفارش تبلیغ
صبا ویژن
3  زندگی شبحی  4

درخت (پنج شنبه 85/5/19 :: ساعت 12:3 عصر )

ترانه ی درخت

خواننده: ابی

توی تنهایی یک دشت بزرگ

که مثل غربت شب بی انتهاست
یه درخت تن سیاه سربلند

آخرین درخت سبز سرپاست

رو تنش زخمه ولی زخم تبر

نه یه قلب تیر خورده نه یه اسم

شاخه هاش پر از پر پرنده هاست
کندوی پاک دخیل و طلسم

چه پرنده ها که تو جاده کوچ
مهمون سفره ی سبز اون شدن

چه مسافرا که زیر چتر اون به تن خستگیشون تبر زدن
تا یه روز تو اومدی بی خستگی
با یه خورجین قدیمیه قشنگ

با تو نه سبزه نه آینه بود نه آب
یه تبر بود با تو با اهرم سنگ

اون درخت سربلند پرغرور که سرش داره به خورشید میرسه منم منم
اون درخت تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم
من صدای سبز خاک سربی ام
صدایی که خنجرش رو بخداست

صدایی که تو ی بهت شب دشت

نعره ای نیست ولی اوج یک صداست

رقص دست نرمت ای تبر بدست
با هجوم تبر گشنه و سخت

آخرین تصویر تلخ بودنه توی ذهن سبز آخرین درخت
حالا تو شمارش ثانیه هام
کوبه های بی امونه تبره

تبری که دشمنه همیشه ی
این درخت محکم و تناوره

من به فکر خستگی های پر پرنده هام
تو بزن، تبر بزن

من به فکر غربت مسافرام
آخرین ضربه رو محکمتر بزن


¤ نویسنده: دوشیزه شوکران



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 0
مجموع بازدیدها: 151675
 

»» درباره خودم
زندگی شبحی
دوشیزه شوکران
من هستم عنصرمرگ.من هستم دخترمرگ.من هستم شوکران،سبز هم چون پیش از مرگ وسرد هم چون پس از مرگ،و زیبا هم چون گیاهی زیبا،به اندازه ی زیبایی مرگ.
 

»»فهرست موضوعی یادداشت ها
 

»» آرشیو نوشته های قبلی
 

»» لوگوی خودم

 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» دوستان من
 

»» وضعیت من در یاهو
 

»» آهنگ وبلاگ